خانم کوچیک سریال پس از باران کجاست؟ +عکس
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۳۲۴۵۴۷
پس از باران در کلام اول داستان سادهای داشت که در سالهای پایانی حکومت قاجار و ابتدایی حکومت رضاخانی و نظام فئودالی (ارباب ـ رعیتی) آن زمان میگذشت؛ هرچند اشاره مستقیمی به بعد سیاسی ماجرا نمیشد، اما حکمرانی اربابان منطقه بر رعایایشان و رنجی که طبقه کارگر تحمل میکردند و حتی اختیاری بر تصمیمات شخصی زندگیشان نداشتند، در لحظه لحظه دقایق داستان محسوس بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از باران بیش از هر چیز روایت رنج زنان بود و سرگذشت شخصیتهای زن ماجرا؛ زنانی که هر یک به نوبهای مورد ظلم نظام مردسالار اطرافشان قرار میگرفتند و زندگیشان تحتالشعاع قرار میگرفت. شهربانو، شخصیت اصلی و محوری داستان (با بازی مرجان محتشم) دختری روستایی بود که به دلیل فرزنددار نشدن همسر اول ارباب (کتایون ریاحی) بالاجبار به عقد او درمیآمد و عنوان خانم کوچیک میگرفت. با این حال زندگی شهربانو در دوران بعد از ازدواجش با ارباب هیچ سنخیتی با عنوانش که عموما توقع نازپروردگی و عزیزکردگی از جانب همسر میرود، نداشت و این زن دوم در گوشهای دور از دیگران و نزدیک به محل سکونت خدمتکاران سکنا داده شد.
فیلمنامه پس از باران درامی دارد که بحق قابل تحسین است. چینش درست سرنخها و روایت روان داستانی نکته قوت این مجموعه است. این سریال ترکیبی از شخصیتهای مثبت و منفی را در کنار هم دارد و جالب اینجاست که هر دو طیف شخصیتها را میتوان به تمامی درک کرد و حتی به انتخاب غلطشان حق داد. شخصیتهای منفی مجموعه (که تا مدتها سایه منفور بودن شخصیت بر سر بازیگرانشان هم ماند و عموما بعد از این مجموعه هم نقشهایی منفی به آنها پیشنهاد میشد) نه تیپ و شمایلی بدجنس و کاراکترگونه از شخصیتهای منفی که کاملا واقعی و قابل درک بودند و دلایلی برای بدی کردن داشتند.
امیر آتشانی، بازیگر نقش عمو غلام:
مسیر حرفهایام سخت شد
زمانی که پیشنهاد بازی در سریال «پس از باران» مطرح شد، کارشناسی ارشد کارگردانی میخواندم و به دنبال چنین اتفاقی در حوزه تصویر بودم. پیش از آن تجربههایی در تئاتر داشتم و از استادانی نظیر بهرام بیضایی، اکبر زنجانپور، علیرضا خمسه، رضا سیدحسینی و... آموخته بودم که عجلهای برای روی صحنه رفتن و کار تصویری نداشته باشم. در آن زمان آقای سلطانی کارگردان سریال، کاری از ما روی صحنه دید و برای بازی در سریال، قرعه به نام من افتاد. پس از باران، اولین کار تصویریام بود و از این لحاظ جایگاه ویژهای در کارنامه کاریام دارد. زمانی که پیشنهاد این کار مطرح شد، از نقش خوشم آمد چون شخصیت جالبی داشت و خوب نوشته شده بود. جالب است که پس از گذشت سالها، هنوز هم بسیاری نامم را نمیدانند و مرا به اسم عمو غلام میشناسند و این نشان میدهد که آن نقش چقدر موفق بوده است؛ نقشی که برای بهتر شدنش وقت و هزینه زیادی را صرف کردم. البته بازی در آن سبب شد در مسیر حرفهایام کمتر پیشنهادات متنوع داشته باشم. متأسفانه آن زمان که خشت اول را با یک نقش منفی گذاشتم، اطلاع نداشتم که پس از این بیشتر نقشهای منفی به من پیشنهاد میشود و کارم برای متفاوت بازی کردن، سخت خواهد شد. در واقع اگر بخواهی روی آنتن حضور مستمر داشته باشی، به تکرار میافتی چون پیشنهاداتی که میشود، شبیه یکدیگر است و اگر بخواهی مدتی دور بمانی، از یادها میروی و فراموش میشوی. به همین دلیل سعی کردم وقتم را بیشتر با تدریس در دانشگاه و آموزشگاهها و حضور در شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی بگذرانم.
مهوش صبرکن، بازیگر نقش خانم بزرگ:
مادرزنِ شوهرم شدم!
زمانی که بازی در سریال «پس از باران» به من و همسرم، محمود پاکنیت پیشنهاد شد، ایشان گفتند یا شما در این سریال بازی کنید یا من. شنیدن این موضوع باعث ناراحتیام شد، چون مدتی بود که از شیراز به تهران کوچ کرده بودیم و در این مدت نتواسته بودم زیاد کار کنم و دلم میخواست در یک اثر خوب حضور داشته باشم. دلیل همسرم این بود که ما هر دو باید از تهران دور میشدیم و نمیتوانستیم بچهها را تنها بگذاریم. بالاخره وقتی ایشان فیلمنامه را کامل خواند نظرش عوض شد، چون متوجه شد خانم بزرگ نقش خوبی است و به این صورت هر دو بازی در این مجموعه را پذیرفتیم. با این که نقشهای منفی را بیشتر دوست دارم، اما ایفای این نقش برایم بسیار سخت بود، چون من تقریبا همسن خانم کتایون ریاحی هستم و در آن سالها بسیار جوان بودم در حالیکه باید نقش مادر ایشان و مادر زن همسرم را ایفا میکردم! غیر از این یادم میآید که هرچقدر مطالعه و جستوجو میکردم برای شخصیت خانمبزرگ مابهازایی پیدا نمیکردم تا اینکه با تحلیل و بررسی، این شخصیت را در یکی از همسایههای قدیمیمان در شیراز یافتم که یک خانم مسن و پرشر و شور بود؛ این مساله باعث شد کمی کار برایم راحتتر شود. واقعیت این است که بازی در این نقش برای من که در آن زمان در آثار تصویری نقش پررنگی نداشتم، یک فرصت بود و برایم امتیازات زیادی به همراه داشت؛ امتیازاتی ازجمله شناخته شدن در رسانهها و مطرح شدن پیشنهادهای خوبی مثل سریال «یوسف پیامبر». باید اعتراف کنم، الان که هنگام بازپخش سریال دوباره نقشم را میبینم، از خودم متنفر میشوم و این نقطه حسن نقشهای منفی است؛ چرا که ظرفیت بیشتری برای پرداختن دارد و به بازیگر فرصت بروز میدهد. این در صورتی است که در نقشهای دیگر، عموما بازیگران زن را به صورت خانهدار یا در آشپزخانه و مشغول انجام کارهای منزل میبینیم. چنین موقعیتی ظرفیت چندانی ندارد تا بازیگر خودش را نشان بدهد.
محمود پاکنیت، بازیگر نقش ارباب:
حیف بود، از این مجموعه بگذریم!
ابتدا برای اینکه من و همسرم هر دو در این مجموعه بازی کنیم، تردید داشتم، چراکه کار طولانی و دور از تهران بود و بچههایمان تنها میماندند، اما متن را خواندم و دیدم هر دو نقش بسیار خوب و قوی هستند و حیف است که با این دو نقش دیده نشویم. بازی در این مجموعه باعث شده بود تا فقط بتوانیم ماهی یکبار به تهران برگردیم، بچهها را ببینیم و برایشان غذا آماده کنیم و توی فریزر بگذاریم. البته گاهی این فاصله طولانی میشد و مجبور بودیم هر دو از تهران دور بمانیم.
خانم کوچیک کجاست؟
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۳۲۴۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا میدانید قدیمیترین مقابر صخرهای ایران کجاست؟
جام جم آنلاین؛ گوردخمههای ایران، از ارزشمندترین مکانهای باستانی و بناهای صخرهای کشور است. بسیاری از این گوردخمه ها را می توان در استان کرمانشاه پیدا کرد. کرمانشاه یکی از تاریخی ترین مناطق کشور است که چند مورد از معتبر ترین سایت های باستانی دنیا همچون محوطه تاریخی بیستون را در دل خود جای داده است. یکی دیگر از این سایت های معتبر باستانی، گوردخمه اسحاق وند یا سکاوند است.
گوردخمه ها از قدیمی ترین انواع معماری صخره ای در ایران است که در دل کوه ها و صخره های مرتفع تراشیده می شدند. این بناهای صخره ای در حقیقت مقبره هایی هستند که متوفیان (افراد دارای اهمیت) را در آن ها به خاک می سپردند. نحوه خاکسپاری این متوفیان در ایران باستان به طرزی متفاوت بود. ایرانیان خاک را مقدس می دانستند، بنابراین، از دفن کردن اجساد درون آن خودداری کرده و آن ها در محفظه های صخره ای مخصوصی که تراشیده بودند، قرار میدادند.
از ایران باستان گوردخمه های بسیاری باقی مانده است که باستانشناسان در مورد قدمت آن ها اتفاق نظر ندارند. بسیاری از گوردخمه های کشور مادی هستند، بسیاری هخامنشی اند و برخی نیز به دوره های بعدی مربوط اند. در واقع گوردخمه های ایران را می توان به گوردخمه های مادی، گوردخمه های هخامنشی و گوردخمه های پس از هخامنشیان تقسیم کرد.
اسحاق وند، بنایی مادی یا هخامنشی
گوردخمه های اسحاق وند در حقیقت سه گوردخمه تاریخی هستند که ابعاد متفاوتی دارند. این گوردخمه ها در استان کرمانشاه، در حدود ۲۵ کیلومتری جنوب غربی شهرستان هرسین و در دل صخره های مرتفعی مشرف به روستای «دهنو» واقع شده اند. این گوردخمه ها به سکاوند نیز شهرت دارند و مردم محلی این منطقه به آن ها «فرهاد تاش» می گویند. به دلیل وجود روستایی به نام اسحاق وند در حوالی این گوردخمه ها، نام آن ها را اسحاق وند گذاشته اند.
پیرامون قدمت این گوردخمهها، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. بسیاری از باستان شناسان خارجی و داخلی، قدمت گوردخمه اسحاق وند را به دوره مادها نسبت می دهند. ولی برخی نیز همچون هرتسفلد، آن ها را مربوط به دوره هخامنشیان می دانند. طبق نظر ارنست امیل هرتسفلد باستان شناس آلمانی تبار، گوردخمه میانی، مقبره گئومات مغ است. داریوش اول در کتیبه بیستون خودش، داستان سرکوبی گئومات مغ یا همان بردیای دروغین را به تفصیل تعریف کرده است. عده کمی نیز این مقابر صخره ای را مربوط به دوره سلوکیان می دانند. به هرحال طبق نظر بسیاری از باستان شناسان، احتمال اینکه این گوردخمه ها مادی باشند بیشتر از هخامنشی بودن آن هاست.
مجموعه اسحاق وند یا سکاوند، متشکل از سه گوردخمه است که هر کدام ابعاد متفاوتی دارند. گوردخمه سمت راستی نسبت به دو گوردخمه دیگر، در ارتفاع بالاتری قرار گرفته است و حدود ۲.۱۰ متر عرض دارد. عرض دریچه گوردخمه میانی ۱.۶۳ متر است و عمق آن نیز ۱.۷۵ متر می باشد. گوردخمه سمت چپ نیز ۸۵ سانتی متر عمق دارد و عرض آن ۲.۱۰ متر است.
در اطراف تمام این گوردخمه ها تزئینات ساده ای تراشیده شده اند. علاوه بر قاب بندی های ساده ای که دور تا دور این سه گوردخمه ایجاد شده اند، در قسمت بالای گوردخمه میانی، تصویر تمام قد مردی با ارتفاع ۱.۸۷ متر به صورت نیمرخ و به زیبایی هر چه تمام تراشیده شده است. این فرد که هویتش مشخص نیست، لباسی بلند و چیندار به تن کرده است و دست های خود را به حالت دعا و نیاش پروردگار به سمت آسمان و جلوی صورتش بلند کرده است. همچنین در مقابل این فرد، یک آتش دان با ارتفاع حدود ۹۴ سانتی متر و یک مشعل سوزان با ارتفاع ۸۳ سانتی متر قرار گرفته است. پشت سر این مشعل و آتش دان، فردی با قامت حدود ۸۰ سانتی متر حجاری شده است که به نظر می رسد در حالی که دستهایش رو به سمت آسمان است، از پشت سرش چیزی را بر دست دارد.
شهرستان هرسین در ۴۴ کیلومتری جنوب شرق کرمانشاه قرار دارد.